شنبه ۱۳۹۲/۱۲/۱۰

حجت الاسلام سيد مرتضي حسيني، نماينده مجلس:

شهادت نصيب هر کسي نخواهد شد

حجت الاسلام سيد مرتضي حسيني، نماينده مجلس و جمعي از مديران شهري و بنياد شهيد و امور ايثارگران استان قزوين با خانواده شهيد محمود(امير)آقازماني ديدار و گفتگو کردند.

 

حجت الاسلام والمسلمين سيد مرتضي حسيني، نماينده مردم قزوين، آبيک و البرز در مجلس شوراي اسلامي گفت: من از زمان شهيد دکتر مصطفي چمران يعني ابتداي تا آخر دوران دفاع مقدس در جبهه بودم و معتقدم شهادت نصيب هر کسي نخواهد شد شهادت براي اوليا الهي بود که خداوند آنها برگزيد.
وي با بيان اينکه تا تاريخ تشيع هست اسلام زنده است و ياد و نام شهدا زنده خواهد ماند، خاطرنشان ساخت: خيلي از جوانان بر اثر بيماري يا حادثه اي مي ميرند که بعد از چند سال يادي از آنها نمي شود ولي در خصوص شهدا موضوع اين گونه نيست و حتي شهدايي که خالصانه شهيد شدند يادشان بيشتر در ذهن هاست.
علي صادقي نيارکي، عضو شوراي اسلامي شهر نيز گفت: امنيت امروز کشور مديون جانفشاني است و اقتدار کشور در عرصه بين امللي نشانگر کار با عظمت شهدا و ايستادگي ملت است.
علي‌اکبر بيک معاون تعاون بنياد شهيد و امور ايثارگران استان قزوين و از همرزمان شهيد نيز گفت: من با شهيد محمود آقا زماني توي لشگر 16 زرهي آموزش نظامي ديديم و در جبهه انسان بسيار شوخ طبعي بود و در نهايت در عمليات رمضان به طرز عجيبي گلوله توپ دشمن به سرش خورد و شهيد شد.
مادر شهيد محمود آقازماني:
فرزندم مي دانست که سر جدا شهيد مي شود
مادر شهيد محمود آقازماني نيز در اين ديدار صميمي گفت: امير از نظر اخلاقي خيلي عالي بود وقتي به جبهه رفت 16 سالش هم بود از اول ابتدايي تا دوم متوسطه شاگرد اول بود مديرش آقاي شهاب زاده و ناظم مدرسه شان مرحوم يزدانپناه بود بعد از آموزش نظامي که براي نماز جمعه به شهر آمد با توجه به کم سن و شال بودنش نگذاشتيم به جبهه برود آنقدر گريه کرد تا زير چشمانش سياه شده بود در نهايت پدرش گفت من مي روم و تو بمان .
اين مادر ادامه داد: سه بار بين پدر و پسر قرعه کشي شد که هر سه بار قرعه رفتن به جبهه به نام امير افتاد ولي باز پدرش به خاطر سن کمش مخالفت کرد در نهايت امير به پدرش گفت پس چه کسي فرزند حسين را ياري کند اين حرفي است که شما به عنوان مداح در مجلس عزاداري ميزني و در نهايت به جبهه رفت.
وي افزود: امير قبل از رفتنش به جبهه به يکي از دوستانش و بهدا در جبهه به همرزمانش گفته بود که چگونه بي سر شهيد مي شود و نهايت همانطور هم شد .
اين مادر شهيد گفت: دوستان و همرزمانشان از زمان و حال و هواي شهادتش نيز گفتند که خيلي بي قرار بود و در دنياي ديگري سير مي کرد.
شايان ذکر است؛ در اين ديدار علي‌اکبر بيک معاون تعاون بنياد شهيد و امور ايثارگران استان قزوين ، غلامرضا حقايق پور رئيس بنياد شهدي شهرستان قزوين، عليرضا ضرغامي سرپرست خبرگزاري فارس استان، اصغر اللهياري مشاور امور ايثارگران شهرداري، سيد حامد موسوي مسئول حراست سازمان فرهنگي – ورزشي شهرداري قزوين، مجتبي انتظاري مسئول روابط عمومي شوراي اسلامي شهر قزوين، فرهاد رشوند مسئول پايگاه اطلاع رساني شهرداري قزوين حضور داشتند.
محمود(امير)آقازماني دوم دي 1344 در شهر قزوين به دنيا آمد. پدرش محمدعلي، کارمند سازمان عمران بود و مادرش رقيه نام دارد. وي تا دوم متوسطه درس خواند.از سوي بسيج در جبهه حضور يافت. بيست و سوم تير 1361 در شلمچه بر اثر اصابت ترکش و قطع سر به شهادت رسيد. مزار او در گلزار شهداي زادگاهش واقع است. او را نيز مي‌ناميدند.
وصيت نامه شهيد:
حال من اينجا خوب است و فعلاً هم در شمال شلمچه حدود يک کيلومتر داخل خاک عراق مي باشيم و انشاءاله تا چند روز آينده بصره توي چنگ مان است.
ما عراقي ها را عين گنجشک شکار مي کنيم، نمي دانيد اينجا توي خط مقدم جبهه، چه کيفي دارد. ما حدود ?? متر با عراقي ها فاصله داريم که اين بدبخت ها تا چند روز ديگر که حمله نهايي ما براي فتح بصره شروع مي شود، همه کشته مي شوند. البته اين مطالبي که اينجا نوشته ام را تا بعد از حمله به هيچ وجه به کسي نگوييد.
شهيد محمود آقازماني

 

تصاویر مرتبط