نصرتي، شهردار قزوين:
منتقدان با مسايل شهرسازي آشنا نيستند
شهرداري قزوين پروژههاي شهر را صددرصد براساس ضوابط عمل ميکند و کساني که معتقدند که شهرداري چندان با سياستهاي طرح جامع و تفصيلي پيش نميرود؛ آشنايي به مباحث شهرسازي و آيين نامههاي آن ندارند.
ولايت:گفتوگوي روزنامه ولايت با مسعود نصرتي، شهردار قزوين به شرح ذيل است.
· قزوين يکي از اولين شهرهايي در کشور بوده که طرح جامع و تفضيلي را تدوين کرده است. بر اين اساس آيا پروژههاي شهرداري قزوين منطبق با اين طرحهاست؟
طرح جامع در سال 69 تدوين شد و طرح تفصيلي هم در سه مرحله در سالهاي 70، 71 و 79 مصوب شده است. اما اينکه آيا شهرداري منطبق با اين سياستها پيش ميرود بايد بگويم که اجراي اين طرحها براي شهرداري لازمالاجراست. در حال حاضر،کميسيون ماده 5 زماني که طرحي نياز به اصلاح داشته باشد، بررسي ميکند. با اين وجود ملاک عمل ما طرح جامع و تفصيلي است و شهرداري خارج از اين طرحها کاري انجام نميدهد. اگر شهرداري خلاف آن طرحها عمل کند، تخلف کرده است.
· اما برخي از کارشناسان شهري معتقدند که شهرداري چندان با سياستهاي طرح جامع و تفصيلي پيش نميرود؛ همچون طرح بلند مرتبهسازي، جانمايي پروژهها که باعث به وجود آمدن نقطه کور ترافيکي ميشود، تراکم چند پروژه شبيه به هم در کنار يکديگر و... .
متاسفانه کساني که در مورد اين مسايل، صحبت ميکنند، صاحب تخصص نيستند. شهرداري سياستگزار نيست؛ شهرداري تنها مجري سياستهاست. در هر محفلي چنين صحبتهايي ميشود. غيرممکن است که شهرداري برخلاف طرحهاي جامع و تفصيلي عمل کند. در جايي که قرار است سياستگزاري شود، شهرداري يک عضو است که نظر خود را ميدهد، هر تصميمي که تصويب شود، براي ما ملاک عمل است. در بسياري از طرحهايي که مصوب ميشود، ما مخالف هستيم؛ اما به طرحي که تصويب ميشود، احترام ميگذاريم. بنابراين تاکيد ميکنم که ما صددرصد براساس ضوابط عمل ميکنيم و کساني که چنين مسايلي را مطرح ميکنند، آشنايي به مباحث شهرسازي و آيين نامههاي آن ندارند.
شوراي عالي شهرسازي و معماري ايران که قانونگذار است، طرحي را تصويب ميکند و کميسيون ماده 5 تبصرهاي به طرح ميدهد و سرانجام طرح براي اجرا مصوب ميشود. اگر کسي به طرح ايراد دارد بايد ايراد را به طرح جامع يا تفصيلي وارد بداند، نه مجري طرح که شهرداري است. اينکه کجا تقاطع باشد، کجا برج و مجتمع تجاري احداث شود، به ما مربوط نيست. اگر کسي به طرح ايراد دارد ديگر به من مربوط نميشود. چون شهرداري نوک پيکان قرار دارد، دليل نميشود به شهرداري ايراد بگيرند. در کار گروهي که طرح مطرح ميشود، من هم يک عضو هستم و يک راي دارم.
· شما به شوراي عالي شهرسازي اشاره کرديد؛ اما همين شورا، اعلام کرده است که طرح شهيد انصاري بايد متوقف شود؛ پس چرا شهرداري از دستور قانون گذار پيروي نميکند؟
اين خبر کذب است که شوراي عالي شهرسازي دستور به توقف پروژه داده است. ما ابلاغ کرديم که طرح بايد اجرا شود.
· يعني شوراي عالي شهرسازي چنين دستوري صادر نکرده است؟ اما خبرگزاريهاي رسمي، خبر راي شوراي عالي مبني بر توقف پروژه را منتشر کرده بودند.
ـ اين خبر کذب محض است.
? چرا شوراي عالي شهرسازي به چنين خبري واکنش نشان نداده است؟
ـ بايد چنين کاري را انجام بدهد. در نشريات مختلف مطالبي نوشته ميشود، آقاي منجم[مسئول روابط عمومي سازمان] ميگويد پاسخ بدهيم. شايد صد بار چنين اتفاقهايي افتاده است؛ اما من ميگويم اصلا ارزشي ندارد که جواب آن را بدهيم. چرا پاسخ بدهيم؟ شما درخواست کنيد که شماره نامه اين مصوبه شوراي عالي را به شما بدهند تا منتشر کنيد. من علاقهاي به پيگيري ندارم. من درحال انجام کار خودم هستم.
ملاک کار براي من قانون است. با کلمات نبايد شوخي کرد. اگر شوراي عالي مصوب کند که طرح شهيد انصاري نبايد اجرا شود، من با همه تعصبي که به پروژه دارم، با آن خداحافظي ميکنم؛ اما تاکنون شوراي عالي شهرسازي دستوري نداده است. در حال حاضر، شهرداري با تاکيد بيشتر با شدت پروژه را دنبال ميکند. اکنون ما در حال خريدن خانههاي اطراف پروژه هستيم.
· شما درحالي بر اجراي اين طرح پافشاري ميکنيد که سازمان ميراث فرهنگي اجراي پروژه شهيد انصاري را موجب تخريب بافت تاريخي ميداند.
ـ ميراث فرهنگي يک عضو است. ما بايد به قوانين احترام بگذاريم. حالا يک عضو مخالفت ميکند، ايرادي ندارد. من هم با بسياري از طرحها مخالف هستم؛ اما به جلسه احترام ميگذارم. اگر در مورد هر طرحي که من مخالف هستم، پس نبايد اجرا شود، ديگر سنگ روي سنگ بند نميشود.
· کارشناسان مسايل شهري بر اين باور هستند که شهروندان بايد در ساخت شهرشان سهيم باشند؛ در واقع بايد ديده شوند، با اين وجود چرا پيوست فرهنگي در پروژههاي شهرداري قزوين بسيار کمرنگ است؟ انتقاد ساکنان همجوار پروژههايي که احداث ميشود، اين مساله را تاييد ميکند.
ـ اينکه در هنگام احداث يک پروژه کار اجتماعي شود، به عنوان يک آرمان قبول دارم؛ اما دوستاني که معتقدند بايد چنين امري وجود داشته باشد، يک نمونه در شهرهاي بزرگ و موفق ايران با توجه به قوانين و مقرارت بياورند که چنين کاري شده است تا ما آموزش ببينيم. البته من اعتقاد زيادي دارم که بايد کار اجتماعي و فرهنگي کرد.
فکر نميکنم ديده شدن شهروندان در پروژهها يک آرمان باشد. اين حق شهروند است که پروژهاي که از کنار منزلش يا محل کار او عبور ميکند، از مزايا و معايب آن مطلع شود.
پروژهها قبل از کلنگزني اطلاعرساني ميشوند و در اين 14 شنبه تمام شهر خبردار شدند. اينکه از شهروندان در مورد اجراي يک پروژه نظرخواهي شود، من منتظر يک نمونه تجربي هستم.
? چرا اين اتفاق در شهرداري قزوين آغاز نشود؟
ـ بله؛ ميخواهيم اين کار اجتماعي در پروژهها را از شهرداري قزوين شروع کنيم.کسي بيايد ما را راهنمايي کند که اينگونه کار کنيم. يک تئوريسين بيايد و يک نمونه تجربه شده براي ما بياورد. من از روي طرح جامع و تفضيلي پروژهها را اجرايي ميکنم.
اين يعني آنکه آنقدر دموکراسي در شهر حاکم است که اگر براي مثال، تقاطعي قرار است احداث شود، به مدت 3 ماه طرح را در معرض عموم قرار دهند تا شهروندان نظرات خود را اعلام کنند، بعد با توجه به نظرسنجي به نتيجه برسند که اين پروژه اجرا بشود يا اجرا نشود.
· چندي پيش هياتي از شهرداري به چين سفر کرد، اين سفر چه دستاوردي داشت؟
ـ به تازگي در چهارمين اجلاس مجمع شهرداران آسيايي در شهر هايکو چين شرکت کرديم که هر دو سال يکبار در يک کشور برگزار ميشود. هدف ما از حضور در اين اجلاس به دست آوردن جايگاه عضويت در مجمع بود. اجلاس ديگر، اجلاس شهرهاي خواهر خوانده بود که شهر هايکو، 28 خواهر خوانده از کشورهاي مختلف چون اروپايي، آمريکايي و آسيايي دارد.
البته در اجلاس شهرداران آسيايي موفق شديم يک مصوبه براي قزوين داشته باشيم که در سپتامبر 2015 نشست تخصصي اقتصاد شهر و جذب سرمايهگذار را در قزوين برگزار کنيم. اميدوارم اين اجلاس را با يک برنامهريزي يکساله در شهر قزوين برگزار کنيم. در جلسه مشترکي که با شهرداري و شوراهاي تهران و مشهد هم داشتيم، از شهر قزوين براي حضور در اين اجلاس تشکر کردند.
· از خواهرخواندگي گفتيد؛ هر از گاهي خبرهايي از قراردادخواهر خواندگي قزوين با شهرهاي کشورهاي مختلف منتشر ميشود؛ اين خواهرخواندگيها چه تاثيري در توسعه شهري دارد؟
ـ خواهر شهري يا خواهرخواندگي، ارتباطي است که بين دو شهر براي تعاملات در حوزههاي مختلف چون فرهنگي، اقتصادي، علمي، گردشگري و ... برقرار ميشود. شهرداري قزوين تلاش کرده است که اين حوزهها را در قرارداد بگنجاند. اين قراردادها که صددرصد قانوني است، کمک ميکند که تشريفات به حداقل برسد؛ براي مثال مبادلات تجاري با وجود قرارداد خواهرخواندگي آسان ميشود.
البته تنها بستن قرارداد نيست به توانايي شهر هم برميگردد که چقدر بتواند از اين قرارداد بهرهبرداري کند. شهرداري قزوين چند ماه است که به اين موضوع خواهرخواندگي پرداخته است. يک قرارداد خواهرخواندگي قبل از انقلاب با شهر دنيزلي ترکيه داريم. البته تا همين اواخر شهرداري اطلاعي از آن نداشت. قرارداد ديگر با بيشکک قرقيزستان که ناموفق بوده و مربوط به حدود 10 سال پيش است و مربوط به زمان من نيست؛ با وجود آنکه هياتهايي از قزوين رفته بود؛ اما ارتباط برقرار نشد.
در حال حاضر قزوين، 6 خواهرخوانده دارد. دو شهر ترکيه، پرتغال، چين، ارمنستان؛ البته شهرهاي ديگر ايران خواهر خواندههاي بيشتري دارند که با برنامهريزي دقيق از اين فرصت بهرهبرداري ميکنند. به طور قطع از اين شرايط بينالمللي ميتوان به خصوص در حوزه گردشگري استفاده خوبي کرد. از آنجايي که يکي از برنامههاي ما تقويت شهر قزوين در حوزه گردشگري است، اين خواهرخواندگي فرصت مناسبي است.
البته بايد به اجلاس جاده ابريشم هم اشاره کنم. در سپتامبر 2016 مصادف با روز قزوين هم قرار است با حضور حدود 78 شهر از شرق آسيا تا غرب اروپا اجلاسي برگزار شود ـ که حدود دو سال بر روي آن کار شد. اين اجلاس در مورد مبادلات فرهنگي، تجاري، و.. است که در تاريخ قزوين بينظير است. البته بايد براي رسيدن به اهداف برنامهريزي کرد. در همين سفري که به چين داشتيم ميتوانستيم به مانند ديگر شهرها پس از برگزاري اجلاس تنها براي کسب تجربه برگرديم؛ اما روحيات من اينگونه نيست. از دو ماه قبل از اجلاس، تاکيد کردم که از آن اجلاس من مصوبهاي براي قزوين ميخواهم. حدود 100 شهردار در آن اجلاس بودند. با اين وجود اين اجلاس تنها دو مصوبه داشت که يکي از آنها براي قزوين تصويب شد. اجلاس بايد خروجي داشته باشد. ما نميخواهيم کار فانتزي و تشريفاتي انجام بدهيم بايد از فرصتها استفاده کنيم. از اين زمان ديگر بايد مجموعه شهري تلاش کند که نتيجه بگيرد. ما هم در طول سال براي شهروندان اطلاعرساني ميکنيم که چه کارهايي انجام گرفته است. مردم بايد آماده و پذيراي اين اجلاس باشند که چه ثروت و سرمايهاي براي شهر توليد ميکند.
· باغهاي سنتي قزوين، از ميراثهاي ارزشمند اين شهر هستند؛ اما به تازگي يک کارشناس ميراث فرهنگي هشدار داده که باغهاي سنتي در خطر نابودي است. اين در حالي است که قزوين از معدود شهرهايي است که چنين ميراثي دارد. سازمان باغستانهاي شهرداري براي حفظ آن چه برنامهاي دارد؟
ـ باغهاي سنتي خصوصي هستند. شهرداري سازمان باغستانها را تشکيل داد تا بر آن نظارت کند و نگاه حمايتي داشته باشيم. ما متولي باغستان نيستيم. باغها يکي از حوزههاي کشاورزي است. متولي حاکميتي آن سازمان جهاد کشاورزي است. زماني که در حيطه باغهاي صنعتي و همه حوزههاي کشاورزي مسئوليت دارد، در حوزه باغهاي سنتي هم ورود پيدا کند.
ما سازمان باغستانها را با مشارکت 9 دستگاه آب منطقهاي، جهاد کشاورزي، محيط زيست، استانداري و... تشکيل داديم و رياست آن هم بر عهده استانداري است. اين سازمان، حتي استاني است و در زمان تاسيس هم وزارت کشور هم نپذيرفت که چنين سازماني باشد. شهرداري در اين سازمان تنها نگاه حمايتي دارد و با همکاري همه اعضا و همراهي مالکان ميتواند باغها را حفظ کند.
اين باغها خصوصي است. شما به عنوان يک شهروند ميگوييد که بايد اين باغها سر زنده باشد و به آن هم دست نخورد؛ چون قدمت چند صد ساله دارد. به عنوان يک شهروند چقدر براي حفظ آن هزينه ميکنيد؟ مالک ميگويد باغ را براي آنکه بيل بزنم، بايد به کارگر روزانه 100 هزار تومان مزد بدهم، چون تراکتور نميتواند وارد باغ شود. براي آبياري هزينه زياد دارد. راه ورود و خروج مناسبي هم ندارد، کفش و لباس باغبان در رفت و آمد از بين ميرود. جايگاهي هم ندارد که باغبان، پس از باغباني در آن استراحت کند؛ با اين وجود شما به عنوان شهروند تاکيد ميکنيد که بايد باغ حفظ شود، پس بايد از جيب خود هزينه کنيد.
در حال حاضر بين انتظار عمومي و بخش خصوصي تناقض وجود دارد؛ براي مثال شما خانهاي با قدمت تاريخي زمان شاه عباس صفوي داريد که من ميگويم بايد حفظ شود؛ اما من خانهام در ملاصدراست، 5 طبقه هم ميسازم و از فروشش ثروتمند هم ميشوم. ولي شما نبايد تغييري در اين ساختمان بدهيد تا اگر من زماني از کنار آن رد شدم، از بنا با اين قدمت لذت ببرم. دولت هيچ حمايتي نميکند، شما به عنوان شهروند چه ميزان هزينه ميکنيد تا اين اثر تاريخي حفظ شود؟
اگر شهروندان قزويني آمادگي دارند که براي حفظ ميراث تاريخي و فرهنگي هزينه کنند، ميتوان باغها و بناهاي قديمي يک طبقه را حفظ کرد. بايد واقعيتها را ديد و رويايي به مسايل نگاه نکرد.
حالا من يک سوال مطرح ميکنم؛ در حال حاضر ميگويند چرا شهرداريها از ساخت و ساز درآمد کسب ميکنند و با آن شهر را اداره ميکنند. ما هم علاقه داريم که ساخت و سازها به صفر برسد و ديگر ساخت و سازي نشود. دولت هم رسما اعلام کرده است که ديگر بودجهاي به شهرداريها نميدهد؛ بنابراين شهرداري به عنوان درآمد پايدار بايد از خانوادهها هزينه اداره شهر را بگيرد.
اکنون در حال برآورد هزينه هستيم تا شهروندان هزينه اداره شهر و شهرنشيني را پرداخت کنند. وقتي در شهر زندگي ميکنيم، بايد هزينه آن را مانند کشورهاي اروپايي هم پرداخت کنيم. شهروندان حاضرند چه ميزان هزينه شهر را بر عهده بگيرند؟ هر چقدر مردم پول پرداخت کنند، شهر هم به همان ميزان اداره ميشود. اگر شهروندان خواستار ايجاد پارک يا تقاطع هستند به همان ميزان به هزينه سرانه شهروندي آنها اضافه ميشود. اين مساله صحبت من نيست، مساله همه کشور است و تنها مربوط به قزوين نيست. ميگويند شهرداري چرا تراکم ميفروشد، چرا از ساخت و ساز درآمد کسب ميکند؛ اين انتقادهايي که ميشود، من بيشتر از منتقدان اطلاعات دارم که اين مسايل نبايد باشد و شهرداري کار درستي نميکند. اما راهکار ارائه بدهيد.
· از سوال دور شديم؛ با اين وجود وظيفه حفظ و نگهداري آثار و بناهاي تاريخي بر عهده بدنه دولت است.
ـ دولت ميگويد هزينهاي نميدهد؛ بنابراين يا بايد براي حفظ باغها، از جيب شهروندان هزينه نگهداري تامين شود يا از جيب دولت که اگر رسيدگي نشود، باغها از بين ميرود. اگر ما انگيزشي براي صاحبان باغها ايجاد نکنيم، مالکان رغبتي به حفظ آن ندارند. همچنين براي بناهاي تاريخي هم همين طور. اگر براي صاحبان آنها هم انگيزشي ايجاد نکنيم، اين خانهها تخريب ميشوند. هم بخش خصوصي و هم بخش عمومي محترم است. من دوست دارم گل بادام را در باغهاي سنتي ببينم بايد هزينه را پرداخت کنم. من ميخواهم بناهاي ارزشمند را ببينم و هويتم حفظ شود، بايد هزينه آن را پرداخت کنم. در غير اين صورت بايد حاکميت پرداخت کند. راه سومي وجود ندارد. صاحب نظراني که در مورد اين مساله انتقاد دارند، اگر راه سومي ميدانند، به من نشان بدهند تا من پيگيري کنم.
· به سازمان زير مجموعه شما بپردازيم. سازمان آتشنشاني، براي جبران کمبود ايستگاه، در بخشهايي از شهر، ماشين قرار داده است؛ اما اين ماشينها در زمان محدودي حضور دارند.
ـ بنابر استاندارد، تعداد ايستگاههاي آتشنشاني بر اساس جمعيت ايجاد ميشود. بر اين اساس بنابر جمعيت شهر قزوين، ايستگاه آتشنشاني وجود دارد؛ البته پراکندگي ايستگاهها مهم است. در جاهايي براي رسيدن به حادثه در زمان استاندارد، به ماشينهايي نياز است. براي مثال در بافت سنتي بازار، مکاني اجاره شده است تا در زمان اندک به حادثه برسند. از ديگر امکانات، نصب شير آتشنشاني است. در بافت بازار همچون سعدالسطنه و دروازه رشت هم چنين مکانهايي ايجاد شده است. در گاراژ شرق هم زمينهايي تملک شده است تا پارکينگ ايجاد شود و در بخشي هم به ماشينهاي آتشنشاني اختصاص پيدا کند.
· البته سازمان ميراث فرهنگي با ايجاد پارکينگ در سعدالسلطنه مخالف است؛ چون معتقد است به بافت تاريخي صدمه وارد ميکند.
ـ خير؛ اينگونه نيست. اينگونه اظهارات، سليقه کارشناس است. گاهي يک کارشناس نظري دارد و کارشناس ديگر ديدگاه ديگري دارد. اين نظرات، ملاک عمل من نيست. کارهاي من از روي مصوبات قانوني است. يک تعداد خانه خريديم و اين خانهها قرار است، تجميع شوند و در زيرزمين آنها پارکينگ احداث شود. اما کارشناسان ميراث فرهنگي ميگويند که ماشين وارد بافت تاريخي نشود. من تنها 40 خانه خريدم، آيا بقيه خانههاي آن محدوده، ماشين ندارند؟ من به عنوان شهروند، نه شهردار، اين سوال را مطرح ميکنم: آيا امکان دارد، ماشين وارد بافت نشود؟ آيا احداث پارکينگ در سعدالسلطنه تنها باعث ميشود، ماشين وارد بافت بشود؟
چند احتمال وجود دارد؛ من اين 40 خانه را مزايده ميگذارم و ميفروشم. يا محوطه باز در کنار سعدالسطنه بوجود ميآوريم و پارکينگ احداث ميکنيم. کدام بهتر است؟ اينکه کنار سعدالسطنه زير زمين پارکينگ احداث شود، روزهاي جمعه مراسم نماز جمعه را پوشش بدهد و در زمان برگزاري مراسم در سعدالسطنه را پوشش بدهد يا اصلا سعدالسطنه پارکينگ وجود نداشته باشد و دوباره خانههايي ساخته شوند؟
· شما به ايستگاههاي آتشنشاني اشاره کرديد؛ اواخر سال گذشته، رئيس سازمان آتشنشاني قزوين در گفتوگو با ولايت اعلام کرده بود که 5 ماه ديگر نردبانهاي 55 متري به تجهيزات آتشنشاني اضافه ميشود. اين در حالي است که در پايتخت به دليل نداشتن نردبان با متراژ بالا، منجر به مرگ دلخراش يک کارگر زن شد. با اين وجود هنوز سازمان آتشنشاني قزوين چنين وسيلهاي ندارد. اين در حالي است که هر روز شاهد افزايش بناهاي بلند مرتبه در شهر هستيم و داشتن نردبانهاي اينچنيني براي سازمان ضروري است.
ـ ما نردبان را از کشور ترکيه خريديم و بايد تصفيه حساب ريالي صورت بگيرد و از کمرگ بيايد؛ اما بايد حواسمان را جمع کنيم که نردبان ربطي به اين موضوعها ندارد. در حال حاضر، سازمان، نردبان 33 متري دارد. اين نردباني که قرار است تهيه شود، 55 متر است. در حال حاضر در کشورهاي ديگر ساختمان 400 طبقه است؛ آيا نردبان 400 متري وجود دارد؟ هر امکاناتي که در شهرهاي ديگر است، در ايستگاههاي قزوين هم وجود دارد.
· بعضي از ناظران بر اين اعتقادند که در انتصابات شما گرايش سياسي نزديک به قاليباف ـ شهردار تهران ـ نقش دارد.
ـ در کشور ما از بچه 5 ساله تا سنين بالا همگي گرايش سياسي دارند؛ اما من به شدت در اين مساله حساس هستم که شهرداري جايگاه سياسي داشته باشد. اگر شهرداري وارد بازيهاي سياسي شود، شهرداري بهم ميريزد. شهرداري تنها بايد در مباحث اجرايي وارد شود و تابع قوانين و آييننامهها باشد. من تمام انرژي خود را گذاشتم تنها به يک موضوع فکر کنم و آن شهر قزوين است. اينکه چه کسي کنار من مينشيند، اصلا براي من مهم نيست. سعي ميکنم از تمام ظرفيتها براي شهر قزوين استفاده کنم. همه افراد براي من محترم هستند. اگر از هر جناح و حزبي باشند با من کار ميکنند. البته سعي کردم تنها مساله قزوين در شهرداري مطرح باشد و با من کسي در مورد مسايل سياسي حرف نزند. تفکر سياسي من متعلق به خود من است و در محافل سياسي اين تفکر را خرج ميکنم. اما در شهرداري غيرممکن است که وارد حاشيههاي سياسي شوم.
· ميگويند کارکنان شهرداري و شوراي شهر پيش از آغاز اجراي پروژهها و يا مصوبات شوراي شهر از مزايايي چون رانت اطلاعاتي بهرهمندند.
ـ شايد اين صحبتها 30ـ40 سال پيش کارايي داشت؛ اما در حال حاضر اين قضيه به طور کلي مردود است. همه مسايل در طرح جامع و تفصيلي مشخص است؛ اصلا جاي بازي وجود ندارد. طرح جامع همه چيز را مشخص کرده است. ديگر چنين مسالهاي مطرح نيست که براي مثال قرار است خياباني ايجاد شود، پس زمينهاي همجوار را بخريد. البته عکس مساله وجود دارد که هنوز در آن درست ورود پيدا نکرديم.
? منظور شما از عکس مساله چيست؟
ـ براي مثال در تهران هر طرحي که قرار است اجرا شود، هزينههاي آن طرح از املاک همجوار آن تامين ميشود؛ يعني امتيازهايي مازاد بر املاک همجوار ميدهند تا هزينه اجراي طرح تامين شود. ما بايد در اين زمينه کار کنيم. البته من هم در مورد رانت اطلاعاتي زياد ميشنوم؛ اما در عصر حاضر که همه چيز آشکار است و در طرح جامع و تفصيلي مشخص است، چطور امکان دارد؟!
· ايجاد کارگروه قزوين+ 20 يک اقدام مثبتي است. با گذشت چند سال، اين کارگروه چه خروجي داشته است؟
ـ تئوريسين اين کار گروه من هستم و از نظراعضا و شهروندان، کارگروهي بسيار موفق بوده است؛ چون فارغ از هر تفکر سياسي در کنار يکديگر به مسايل شهري قزوين ميپردازند. اعضا وقت گذاشتند، تحليل کردند و موضوعهايي که در شهر اولويت دارد، مشخص کردند و حتي بازنگري هم کردهاند و با ما همراه هستند. در هر جلسه هم 10 نفر ميهمان داريم؛ براي مثال در هر جلسهاي از هر صنفي دعوت ميکنيم و ... تا به مسايل شهر بپردازيم. خروجي آن هم همين اتفاقاتي است که در شهر ميبينيد.
· عدهاي ميگويند که آقاي نصرتي در نبود اعضاي شوراي شهر متخصص، چنين کارگروهي تشکيل داده است؟
ـ شوراي شهر جايگاه ديگري دارد. ما بايد کارهاي خود را با شرکتهاي مشاور پيش ببريم تا بر روي مسايل شهري تحقيق و پژوهش داشته باشند. اين کارگروه نقش جامع اين شرکتهاي مشاور را انجام ميدهد؛ البته با يک تفاوت. اين کارگروه بومي و صاحب تجربه است و تمام نقاط ضعف و قوت شهر را ميداند. بنابراين اين کار گروه نه شوراي شهر است، نه شرکت مشاور. از نظر من کارگروه قزوين +20 يک تيم متخصص مردمي است که مشورت کرده و تصميمسازي ميکند.